آخرین نوشته انوشه انصاری از فضا
سلام به دنیا،
من در حال نوشتن آخرین پست خود از مدار زمین هستم و این موضوع احساسی تلخ و شیرین برایم به همراه دارد.
من به تازگی آخرین شام را در مدار صرف کردم. ما برای شام مقداری گوجه فرنگی تازه داشتیم که به همراه من و خدمه چهاردهم به ایستگاه فضایی بینالمللی (ISS) آورده شده بود و آنها را برای مراسم ویژهای مانند امشب ذخیره کرده بودیم. ماهی دودی و برخی اغذیه مرسوم فضایی نیز سر میز شام سرو میشد. جف ویلیامز همسفر من در بازگشت به زمین ضمن خوشآمدگویی به خدمه اردوی چهاردهم، برای آنها ماموریت موفقی آرزو کرد.
سپس میشا (نام دوستانه میخائیل) تیورین سخنرانی بسیار زیبایی ارائه نمود... من فکر میکنم که او وبلاگ من را خوانده بود چون که احساسات و عواطفی که بیانشان میکرد تکرار دوباره نوشتههای من در وبلاگم بود. او عنوان کرد که ما هر چند انسانهایی از کشورهای مختلف با پیشینههای متفاوتی هستیم و فرهنگی مخصوص به خود داریم، اما حالا که اینجا در فضا، گرد هم آمدهایم و با هم کار میکنیم، رابطه و دوستی ویژهای را پایهریزی کردهایم.او سپس افزود: " این ایستگاه روزی پیر و فرسوده و ناکارآمد خواهد شد. در چنین زمانی مسئولان ایستگاه را از مدار خارج خواهند کرد و آن را به سمت زمین خواهند فرستاد. ISS به سبب این موضوع در اتمسفر زمین خواهد سوخت و از بین خواهد رفت اما خاطرات و روابط دوستانه ما از این سفر برای همیشه در ذهنها باقی خواهد ماند."
موسیقی سوزناکی در پس زمینه پخش میشد و میخواند "چه شکننده هستیم ما ...". بعد از آن میشا به من گفت که چیزی برای غافلگیر کردن من دارد... او سپس نشان مخصوص خود را به من داد. نشان مخصوص کیهاننوردان، برچسب نام وی و خرس عروسکی کوچکی که در تمام زمان پرتاب در جلوی ما، داخل کپسول فضایی سویوز TMA-9 آویزان بود. حتماً شما آن را در فیلمهای پرتاب دیدهاید. او به من گفته بود که این عروسک که میشا نامیده میشود سنسور بیوزنی ما در طول سفر خواهد بود.
سخنرانی و هدیه مخصوص میشا احساسات من را به شدت تحریک کرد، به گونهای که نتوانستم جلوی اشکهایم را بگیرم. تمام روز سعی کرده بودم احساساتم را برای خودم و در درونم نگه دارم. سعی داشتم نشان دهم که همه چیز عالی و خوب و بر وفق مراد است اما به راستی احساس میکردم در حال از دست دادن چیز مخصوصی هستم. واقعیت این است که شما دوستی مخصوصی را آن بالا پایهگذاری میکنید که شکستن آن بسیار سخت است. در 10 روز گذشته من با اطمینان به میشا و مایکل زندگی خود را به آنها که بسیار خوب و مهربان هستند، سپرده بودم و آنها مانند خواهر خودشان مراقب من بودند... آنها این سفر را به طریقی بسیار عالی برای من خاطرهانگیز ساخته بودند و من اطمینان دارم که هرگز آنها را فراموش نخواهم کرد.
امشب نوشتن برایم بسیار مشکل است. من بسیار حساس شدهام و میلیونها فکر در هر لحظه ذهن مرا در مینوردند. هر چند دقیقه یک بار اشکهایی که به زحمت آنها را نگه داشتهام جاری میشوند و بغض گلویم را میفشارد. سپس من همه آنها را فرو میدهم و تلاش میکنم قطار بی پایان افکارم را کنترل کنم... من در زمان پرتاب اصلاً چنین احساساتی نشده بودم. فکر میکنم که من شروع کننده خوبی هستم اما پایان دهنده مناسبی نیستم.
در این لحظات آخر سعی دارم به گوشه و کنار ایستگاه سرک بکشم و تلاش خواهم کرد همه چیزهایی را که میبینم و احساس میکنم در حافظهام ذخیره کنم. چندین بار به خود اجازه دادم در هوا شناور شوم و به اطراف جست و خیز کنم تا دقیقاً ببینم که کجا را ترک خواهم کرد.
مدت زمان زیادی از پنجره ایستگاه به بیرون نگاه کردم و از خود پرسیدم دوباره من چه وقتی این منظره را خواهم دید؟ تلاش زیادی کردم تا چند ترانه مورد علاقهام را زمزمه کنم. امروز صبح زمان صبحانه ترانه "تنها اگر تو بخواهی"، اثر انیا را زمزمه میکردم که خیلی به من انرژی داد و تمام روز "جایی بر فراز رنگین کمان" و "چیزهای مورد علاقه ام" را با سوت زدن میخواندم.
من سعی کردم بر روی موضوعات مثبت تمرکز کنم.... فردا من همسرم را بعد از زمانی طولانی دوباره خواهم دید. شش ماه گذشته برای هر دوی ما بسیار سخت بوده است. او همان کسی است که من همیشه به دنبالش بودم. ما تا زمان انجام این سفر هیچگاه از هم جدا نشده بودیم... او در زمان سفر من سعی میکرد قوی و استوار باشد تا تکیهگاهی امن برای من فراهم آورد... اما من به خوبی میدانم که از داخل میجوشید و میخروشید. تنها وقتی بشنود که ما را به سلامت از کپسول بیرون کشیدهاند، نفسی آسوده خواهد کشید.
من به تازگی با خواهرم صحبت کردهام و به وضوح نگرانی و دلواپسی را از صدایش شنیدم. او به شدت میترسد که مرا از دست دهد... من به او قول دادم که در چند روز آینده سالم و زنده او را ملاقات خواهم کرد... من با اطمینان میتوانم بگویم که او گریه میکرد اما با زحمت فراوان سعی داشت صدایش عادی جلوه کند.
فرود معمولاً حدود 4 ساعت طول خواهد کشید و مسافرت بسیار خشنی است که با برخوردی سخت به زمین، پایان خواهد پذیرفت. هنگامیکه سویوز وارد جو شود به گوی کوچک آتشینی تبدیل میشود. سپس چترهای کپسول باز خواهند شد که منجر به ایجاد ضربههایی سخت و ناگهانی به سیستم میشوند. در آن شرایط ما به هر طرفی پرت خواهیم شد و تکانهای شدیدی در انتظار ما خواهد بود. بعد از آن و در نزدیکی زمین موتورهای کوچکی روشن میشوند تا از برخورد ما به زمین مانند آنچه برای شهابسنگها روی میدهد جلوگیری کنند. من زیاد نگران اتفاقاتی که در طی فرود روی خواهند داد نیستم... من موضوعات دیگری برای نگران شدن دارم. من به این فکر میکنم که چه زمانی دوباره میتوانم این شادمانی و آزادی را تجربه کنم.
سفر من میرود که پایان گیرد، اما رویاهای من تازه شروع شدهاند.
شما در پیامهایتان برایم گفتهاید که از من الهام گرفتهاید. باید اعتراف کنم که من نیز از شما الهام گرفتهام. هر بار که فکر عزیمت از ایستگاه بینالمللی مرا آزار میدهد، یکی از پیامهای شما را به یاد میآورم و به آینده نگاه میکنم و با خود میاندیشم که ما به کمک هم قادر به انجام چه کارهایی هستیم.
سفر ناگهانی من به مسکو و تغییر لیست فضانوردان در آخرین دقیقه، همه اینها میتوانند مفهوم خاصی را در بر داشته باشند. شاید من باید صدای ساعتی زنگ دار باشم که رویاهای کوچکی را در درون شما بیدار کنم تا همگی شما با ایجاد تغییری در زندگی خود، دنیای بهتری را برای همه ما رقم بزنید... شاید من باید الهام بخش دانشمندان جوانی باشم که در آینده با آسانسور به فضا سفر خواهند کرد. شاید من باید به خودم و همه مردم نشان میدادم که توانمندیهای بی حد و حصری داریم. ..شاید... شاید... شاید.
افکار زیادی از مغزم گذر میکند و مطمئن نیستم که بدانم چه باید میبودم و یا چه باید میکردم. من هرگز برای آینده خیلی دور برنامهای نداشتهام و هدفی را تعقیب نکردهام. من همیشه هدفی واضح داشتهام و به صدای درونیم اجازه دادهام من را برای رسیدن به آن هدف یاری کند.
من همیشه میدانستم که روزی به فضا خواهم رفت و راستش را بخواهید هیچگاه نمیدانستم چگونه... اما من همیشه به همه میگفتم که عاشق فضا هستم و میخواهم به آنجا سفر کنم و سرانجام راهش را یافتم.
فردا مقصد من زمین است. اما زمینی که فردا به آن خواهم رفت با زمینی که آن را ترک کردم متفاوت است. حالا اوضاع کمی بهتر است چون عشق بیشتری در آنجا یافتهام. من محبت و عشق شما را در لابلای کلماتی که برایم فرستادهاید میبینم و امیدوارم که قادر به حفظ این موج مثبتی باشم که ایجاد شده و آرزو میکنم بتوانیم انسانهای بیشتری را شریک این شادمانی کنیم.
از قدیم گفتهاند بخند تا دنیا به تو بخندد. من با تجربه ای که دارم میگویم که این حرف درست است... من بارها گفتهام که لبخند من مسری است... امیدوارم شما نیز آلوده خنده من شده باشید، چون وقتی میخندید دیگران به سختی میتوانند به شما بگویند نه... یا از شما متنفر باشند و یا به شما آسیب برسانند.
خوب امشب که به رختخواب میروید لبخند بزرگی به پهنای صورتتان بزنید و اثر معجزه وار آن را فردا ببینید. صبح زمانی که از خواب برخواستید فراموش نکنید که لبخند زیبای خود را برای همه روز روی صورتتان حفظ کنید...تا زمانی که بشنوید من فرود آمدهام.
دوستان عزیزم... عمر زیاد، پربرکت و سرشار از شادمانی برایتان آرزو میکنم
انوشه انصاری, ایستگاه بینالمللی فضایی
در زمین هیچ مرزی به جز مرز آبها و خشکی قابل رویت نیست
روی عرشه ایستگاه بین المللی فضایی و در حالی که زیر پای 6 ساکن این ایستگاه سیاره مادری بدون هیچ نشانه ای از خشونت ها و درگیری ها به آهستگی در حال گذر است ، مراسم کوچکی در حال برگزاری است.
چهارشنبه عصر، فضانوردان قدیمی ایستگاه، رسما این بزرگترین سازه دست بشر را به گروه بعدی که همراه انوشه انصاری عازم ایستگاه شده بودند، تحویل دادند. یکی از این فضانوردان در توصیهای به مایکل لویز درباره اقامت 6 ماهه او گفت: اگر میخواهی موفق شوی، سعی کن سخت نگیری و با شرایط این بالا کنار بیایی.
دو فضانورد خدمه 13 که 6 ماه زندگی دشوار را در فضا سپری کردهاند،به همراه انوشه انصاری با فضاپیمای سایوز TMA-8 روز گذشته ( جمعه 7 مهر ) به زمین بازگشتند.
بامداد جمعه عملیات ویژه فرود آغاز شد و پس از بسته شدن دریچههای حافظ میان سایوز و ایستگاه این فضاپیما جدا شد تا راه خود را به سوی زمین در پیش گیرد؛ سفری که هنگام رفت حدود 48ساعت به طول انجامیده بود، ظرف کمتر از 3 ساعت به پایان رسید.
یکی از دشوارترین مراحل این سفر، ورود به جو زمین بود؛ زمانی که کپسول با لایه فشرده جو زمین برخورد کرد و همچون گلولهای آتشین با دمای فوقالعاده بالا وارد جو زمین شد و در پایان این سفر دشوار با باز شدن چترهای نجات مراحل فرود ادامه پیدا کرد تا این که نخستین فضانورد ایرانی دوباره قدم بر خاک سیاره مادری گذاشت.
دو- سه روز گذشته مراجع خبری فضایی چون سایت Spaceref ، Spaceflightnow و CBS گزارشهای ویژهای را به حضور انوشه انصاری در فضا و دستاوردهای آن اختصاص دادند. سفری که به گفته مقامات رسمی، باعث شده است توجه و علاقه مردم و آشنایی آنها با واقعیات زندگی در فضا بسیار گسترش پیدا کند. انوشه انصاری در یکی از مطالب وبلاگش درباره مناظری که از فراسوی زمین میبیند توضیح داده است.
وی نوشته است در کنار آزمونهای علمی که انجام میدهد یکی از بهترین لحظات او تماشای زمین از پنجرههای ایستگاه فضایی است؛ جایی که میتواند زمین را در دل آسمان ببیند و عوارض سطحی برجسته زمین را روی آن تشخیص دهد جایی که هیچ مرزی جز مرز آبها و خشکیها قابل رویت نیست و هیچ چیز نمیتواند محدودیتی را به وجود آورد و چیزی از زشتیهای زمین را نمیتوان دید.
یکی دیگر از مناظری که انوشه را مجذوب خود کرده، تماشای طوفانها و رعد و برقهایی است که از فضا شبیه یک بازی بزرگ نور دیده میشود.
اما فراسوی همه اینها، انوشه انصاری که خود علاوه بر مدارکش در حوزه IT، کارشناس ارشد اخترشناسی است، مجذوب تماشای ستارگان آسمان و زیبایی راه کهکشان از فراسوی جو زمین شده است.
گزارش او از رصد ستارگان و راه شیری یکی از معدود گزارشهای دقیقی است که در این باره منتشر شده است.
فرود
نخستین ایرانی مسافر فضا پس از ۱۲ روز اقامت در فضا و حدود ۹ روز اقامت در ایستگاه فضایی صبح جمعه ۷ مهر با موفقیت در قزاقستان به زمین بازگشت.
صبح روز ۲۷ شهریور موشک عظیم سایوز در پایگاه فضایی بایکانور در قزاقستان با سه سرنشین و با غرشی سهمگین راهی فضا شد.
طی ۹ دقیقه فضاپیمای کوچک سایوز سوار بر موشک بالا برنده خود به مرز فضا در ارتفاع ۱۰۰ کیلومتری از سطح زمین رسانده شد و نام یک ایرانی نخستین بار در تاریخ در جمع مسافران فضا قرار گرفت. سایوز طی ۲ روز به آرامی خود را به مدار ایستگاه فضایی بین المللی در ارتفاع حدود ۴۰۰ کیلومتری زمین رساند تا روز ۲۹ شهریور به این خانه فضایی بزرگ بشر الحاق شود.
مسافران سایوز دو سرنشین جدید ایستگاه فضایی برای اقامت ۶ ماهه و خانم انوشه انصاری برای اقامت کوتاه ۸ روزه در ایستگاه بودند. بازگشت انوشه انصاری از فضا بامداد ۷ مهر بود، زمانی که سایوز خدمه قبلی ایستگاه را به همراه او به زمین رساند.
در مدت اقامت در ایستگاه، انوشه انصاری که در مقام یک گردشگر فضایی با همکاری سازمان فضایی روسیه به فضا رفته است، علاوه بر تهیه گزارش و صدها عکس و نوشتن مطالبی بر روی وبلاگ خود برای تمام علاقه مندان به فضا، آزمایشهای علمی را با همکاری آژانس فضایی اروپا (اسا) انجام داد.
سفر انوشه انصاری به فضا پایان یافت. او اینک نه تنها در پایان راهی طولانی و سخت ،رویای دوران کودکی خود را تحقق بخشیده است بلکه موفق شد تا با سربلندی ماموریت بزرگ خود را به انجام برساند. او پیش از سفر اعلام کرده بود که قصد ندارد یک توریست باشد و در مدت سفرش آنگونه عمل کرد که مایکل لوپز آلگریا - که پیش از این از مخالفان سفرهای فضایی خصوصی و توریستی بود- در گفتگوی روز گذشته اش با شبکه خبری سی . ان . ان از عملکرد از انوشه به فردی پرکار یاد کرد که توانسته است در این مدت افزون بر فعالیتهای شخصی اش که از پیش وعده داده بود ،آزمون های علمی متفاوتی را به انجام برساند و همپای سایر خدمه به فعالیت بپردازد.
انوشه انصاری که از پیش از سفر یکی از اهدافش را گشترش مفهوم فضا تعریف کرده بود موفق شد با نوشتن وبلاگ روزانه اش از فضا حتی توجه سازمان های فضایی را جلب کند. در حالیکه سفر فضاگردان به فضا هیچگاه مورد توجه جدی رسانه های علمی و تخصصی قرار نمی گرفت اما فعالیتهای انوشه و به ویژه وبلاگ روشنگرش باعث شد تا تمام رسانه های مرجع نجومی و فضایی با اختصاص صفحاتی به وی از وی به خاطر گزارش لحظه به لحظه دشواری کاوشهای فضایی و واقعیتهای زندگی در فضا که در پشت ظاهر فریب انگیز آن قرار دارد تشکر کنند. وی همچنین به وعده خود عمل کرد و در تماسهای رادیویی با مراکز گوناگون اموزشی مشاهدات خود را با آنها تقسیم نمود اگرچه در ایران تنها یک گروه توانستند با او صحبت کنند اما به هرروی وی تلاش کرد تا این مفهوم را برای گروههای بیشتری از مردم آشکار سازد
به همین دلیل پس از اتمام سفرش دیگر کسی او را به دلیل اینکه خود را سفیری برای فضا معرفی می کرد مورد سوال قرار نمی دهد. انوشه انصاری همچنین با ارسال مجموعه ای از فیلم ها از سفر خود در سایت شخصی اش - که اینک نسخه کامل فارسی ان نیز در دسترس است و حتی ترجمه فارسی مطالب وبلاگ انوشه برروی ان قرار می گیرد- از همه کسانی که او را مورد حمایت قرار داده اند تشکر کرد.
و ضمن انجام کارهای ترویجی خود آزمون های علمی گوناگونی را با همکاری آژانس فضایی اروپا به انجا رساند و گزارشی از وضعیت خود را برای زمین ارسال می کرد. وبلاگ او نیز تا کنون بیش از ۱۰ میلیون بازدید کننده داشته است که در نوع خود رکوردی بزرگ به حساب می آید.
سفر انوشه در داخل ایران نیز با توجه ویژه ای دنبال می شد . پس از گفتگوی اختصاصی نجوم با انوشه انصاری ،شبکه ۴ سیما ترتیب گفتگویی تلفنی با وی را داد و بعد از ان بود که اکثر نشریات به این رویداد توجه نشان دادند. روزنامه اطلاعات چند روز گذشته ویژه نامه ای به این موضوع اختصاص داد و روزنامه جام جم نیز از پیش از پرتاب هرروز در ستونی به دنبال کردن این رویداد مهم پرداخت.
خبرگزاریهای خارجی نیز از چنین بازتابی در ایران به وجد امده بودند. خبرگزاریهای رویترز و اسویتد پرس بارها عکس مراسم گوناگونی که در ایران برگزار می شد نظیر سمینار ماهنامه نجوم و رصد ایستگاه فضایی از فراز ایران را برروی خروجی حود قرار دادند و شبکه هایی چون سی . ان. ان و سایت اسپیس وحتی نشریه و معتبر ساینتیفیک آمریکن،این گزارش ها را بازتابب دادند. در همین حال سازمان فضایی ایران،پژوهشگاه هوا فضا نیز با صدور اطلاعیه های جدا گانه ای از انوشه انصاری قدرردانی کرده اند. ضمن اینکه بنابر شنیده ها انجمن نجوم ایران نیز بیانیه ای درباره این موضوع و سپاس از انوشه انصاری منتشر کرده است.
اینک انوشه انصاری نه تنها رویای خود را به واقعیت بدل کرد بلکه روح تحقیقات فضایی را به خانه بسیاری از مردم اورد و این کاری بود که سازمان های فضایی برای انجام آن بسیار بیش از رقمی که نوشه انصاری هزینه کرده است صرف می کنند. انوشه علاوه بر تمام خدماتش به دانش فضایی که اهمیت ان را اینک همه رسانه های تخصصی فضایی جهان اعلام می کنند، برای بسیای از ایرانیان نمادی از پیگیری و سخت کوشی در راه هدف شده است و توانسته است ذهن بسیاری از جوانان جهان و ایران را تحت تاثیر کار بزرگش به فکر وادارد که می توان در شرایط گوناگون اهداف گوناگونی را پیش برد.
اینک مردم جهان و ایرانیان فراتر از برخی یاوه گوییهای سطحی نگرانه از عملکرد انوشه انصاری در فضا احساس غرور می کنند .
انوشه انصاری اگر چه در تمام گفته ها و نوشته هایش به اهمیت فضا در درک درستی از جهانی که در آن زندگی می کنیم اشاره کرده است و اینکه چگونه با نگاه کردن به زمین از فضا می توانیم بدی ها را و مرزها را و عوامل جدایی را نبینیم - کما اینکه این جملات را از زبان دیگر فعالان فضا ،چون دکتر فیروز نادری بارها شنیده بودیم و اینک بر آن تاکید مجددی می شود- اما هیچگاه پیوند خود با وطنش را نه انکار کرد و نه فراموش کرد. همه از فشارهایی که برای چنین سفری با او بود آگاهند اما انوشه بدون اینکه مجبور باشد بازهم راه خود را ادامه داد و در ویدیو های ارسالی به زمین پرچم ۲ کشور ایران و آمریکا را بر سینه زد تا پیوندهای خود را آشکار کند.
انوشه سطح پروازهای فضایی غیر دولتی را ارتقا داده است و اعتباری بین المللی برای خود و فعالیتهایش به دست آورده است که قطعا در آینده در تجربه های کاری آینده وی در عرصه فضا خود را نشان خواهد داد. به همین دلیل میشا تورین در جشن تغییر فرماندهی ایستگاه با تقدیر از حضور و فعالیتهای و کمکهای وی به فضا ،علاوه بر بسته شخصی خود عروسک کوچک خود (میشا)را که در هنگام پرتاب سایوز به جلوی سفینه وصل کرده بود به انوشه داد تا از او تشکر کند.
انوشه نه تنها رویای خود که رویای بسیاری از مردم را به واقعیت رساند ،درهای فضا را به روی ایرانیان گشود ،جزییات زندیگی در فضا را به میان مردم اورد و .... اینک نوبت دیگران است تا در راه رویایهای خود سختیها را تحمل کنند تا حدیثی که از پیامبر به جای مانده رنگ تازه ای از واقعیت به خود گیرد که
دانش حتی اگر در ستارگان ثریا هم باشد مردمانی از پارس ان را به زیر خواهند آورد
بامداد دیروز صبح ساعت ۱:۴۰ دقیقه کپسول فضایی سایوز تی . ام. ای ۸ از ایستگاه فضایی جدا شد تا انوشه انصاری و ۲ خدمه گروه ۱۳ ایستگاه فضایی راه خود را به سوی زمین در پیش گیرند . راهی که اگر چه در مقایسه با سفر رفت بسیار کوتاهتر بود اما با خطرات بیشتری همراه بود. ساعت ۴:۲۵ در حالیکه مراکز کنترل مشغول دنبال کردن این کپسول بودند از قزاقستان گزارش رسید که نقطه نورانی که حاصل گداخته شدن کپسول در جو زمین است در آسمان دیده می شود . این در شرایطی بود که ساکنان کپسول فشار فوق العاده ای را تحمل می کردند. ساعت ۴:۳۴ چترهای باز شدند و پس از روشن شدن موتورهای کمکی کپسول سایوز در قزاقستان فرود امد . در همین حال مایکل لوپز آلگریا،فرمانده ایستگاه بین المللی فضایی که با انوشه انصاری به مدار رفته بوداعلام کرد فرود سایوز را همانند ورود یک شهاب درخشان در جو زمین دیده است . دقایقی بعد و ساعت ۵:۱۵ دقیقه با حضور گروه پزشکی و تیم نجات در کژسول باز شد و سه فضا نورد از کژسول خارج و روی صندلی های کوچکی نشستند تا با شرایط جاذبه زمین تطبیق پیدا کنند.
از انوشه که در این سفر فضا نوردان و کیهان نوردان را به تحسین خود واداشته بود با دسته گلی سرخ و یک دانه سیب و یک فنجان قهوه استقبال شد و حمید انصاری ( همسرش ) و خواهر انوشه از نخستین افرادی بودند که به او خوش آمد گفتند.
مراسم استقبال در قزاقستان و مسکو بخشهای دیگر مراسم بود .
انوشه انصاری بعد از تحقق رویای خود قدم به سیاره مادری گذاشت. اما این پایان داستان انصاریها نیست باید منتظر فصل تازه ای از حضور این خانواده در عرصه های فضایی باشیم.
عکس هایی از فرود کپسول فضایی سایوز
کپسول فضایی سویوز TMA-8 دقایقی قبل از به زمین نشستن. انوشه انصاری، پاول وینوگرادف و جف ویلیامز سرنشینان این سفینه هستند.
لحظه برخورد واحد بازگشت کپسول فضایی سویوز TMA-8 با زمین
انوشه انصاری با کمک خدمه زمینی از داخل کپسول خارج میشود.
انوشه انصاری، نخستین بانوی فضاگرد جهان پس از فرود توسط همسرش حمید مورد استقبال قرار گرفته است.
سرنشینان کپسول فضایی سویوز TMA-8 دقایقی پس از بازگشت به زمین. به ترتیب از چپ به راست عبارتند از
انوشه انصاری، نخستین بانوی فضاگرد جهان، پاول وینوگرادف کیهاننورد روسی و جف ویلیامز فضانورد آمریکایی
عکس های اختصاصی که من روز گذشته بصورت مستقیم از شبکه تلویزیونی ناسا ضبط کردم ( این عکس ها در هیچ سایتی موجود نیست )
البته سرعت کم اینترنت ایران باعث شد تا با وجود 5 ساعت انتظار نتوانم بیشتر از این عکس ها تهیه کنم
دیگر عکس ها
ایران از فضا ، عکس توسط خانم انوشه انصاری
جهانی که خانم انصاری از اتاق خوابش میبیند
فرودگاه کوستانای، شمال قزاقستان. انوشه انصاری به کمک یک مقام رسمی قزاق لباس محلی قزاقها را بر تن میکند
خانم انصاری دقایقی بعد از به زمین نشستن در کمپ پزشکی صحرایی با تلفن ماهوارهای صحبت میکند
دقایقی بعد از فرود موفق سویوز TMA-8 از انوشه انصاری در یک کمپ صحرایی مراقبت میشود. حمید، همسر انوشه در کنار او است.
لازم به ذکر است که خانم انصاری به مدت 3 هفته باید تحت مراقبت های ویژه باشد