شعر و بیان آن یک شاخه از هنر است که در آن از کیفیت زیباشناختی زبان انسانی نیز در کنار درونمایه و محتوای معنایی اش بهره گیری میشود. چامه سرایی بیشتر شامل آثار گفتاری یا نوشتاری ای است که نوع زبانی که در آن بکار رفته از سوی خواننده یا شنونده قابل بازشناسی از نثر معمول باشد.
در زبان فارسی دو گونه شعر وجود دارد: شعر کلاسیک یا کهن و شعر نو
فهرست مندرجات[مخفی شود] |
شعر کلاسیک یا کهن فارسی به صورت کنونی قدمتی بیش از هزار و صد سال دارد. وزن این گونه شعر عروضی است که برپایهٔ طول هجاهاست.
بایسته روشنگری است که نخستین نمونههای به دست آمده از شعر در ایران، پیشینهشان به روزگار زرتشت پیامبر و سرودههایش در گاهان میرسد. این سرودهها به گویش گاهانی از از زبان اوستایی است. همچنین از دوران پهلوانی (اشکانی) منظومههایی - مانند ایاتکار زریران (یادگار زریران) و درخت آسوریک - به زبان پهلوی اشکانی در دست است. افزون براین نمونههایی از شعر (ترانههای خسروانی) به زبان پهلوی ساسانی یافت شدهاست. سرودهها و اشعار مانوی به فارسی میانه (پهلوی ساسانی و اشکانی) نیز در نزد اهل فن اهمیتی به سزا دارد. لیکن اجماع علمای فن بر این است که وزن هیچکدام از این اشعار عروضی نیست بنابراین این اشعار با شعر امروزی فارسی تفاوتی بنیادین دارند.
نخستین شاعران فارسیسرا (مراد از فارسی در اینجا فارسی دری و در مقابل فارسی میانه است) در دربار یعقوب لیث صفاری پدیدار شدند. اگرچه نمونههایی از شعر به زبان فارسی دری از پیش از این دوران وجود دارد ولی بررسی آنها شکار میسازد که در زمان سرودهشدنشان شعر فارسی هنوز قوام نیافتهبود چرا که گرچه زبان اشعار فارسی دری است، وزن آنان به طور مطلق عروضی نیست. در اینجا نمونهای از اینگونه اشعار (که تعدادشان انگشت شمار است) میآوریم. این قطعه شعری نگاشتهشده در آتشکده کرکوی واقع در سیستان است:
فُرخته باذا روش | خُنیده کرشسپِ هوش | |
همی برست از جوش | اَنوش کن میانوش | |
دوست بَذآگوش | بَذآفرین نهاده گوش | |
همیشه نیکی کوش | که دی گذشت و دوش | |
شاها خدایگانا | بآفرین شاهی |
محمد سگزی و بسام کورد از نامهای چند تن از سرایندگان دربار یعقوب است.
مرحله بعدی شکلگیری و تکامل شعر کهن فارسی در ورارود (ماوراء النهر) و خراسان اتفاق افتاد. علت آن بیش از هرچیز پشتیبانی فرمانروایان ایرانینژاد سامانی از زبان فارسی بود. در این روزگار شاعران بزرگی چون رودکی سمرقندی، شهید بلخی و دقیقی طوسی پدیدار شدند. فردوسی، بزرگترین حماسهسرای ایران، نیز اواخر این دوره را درک کرد.
خوشبختانه با روی کار آمدن غزنویان ترک نژاد از رونق شعر فارسی کاسته نشد و ایشان بویژه محمود غزنوی از پشتیبانان جدی سخنوران بودند. در این دوره شاهد برآمدن سرایندگان بزرگی چون فرخی سیستانی و عنصری بلخی هستیم.
از روزگار غزنوی به بعد بویژه از آغاز پادشاهی سلجوقیان اندک اندک جنبش سرایش شعر به زبان فارسی دری به نواحی مرکزی ایران و حتی نواحی غربی (چون آذربایجان) کشیده شد. و شعر و زبان آن تحت تأثیر گویش محلی گویندگان این خطه قرار گرفت. در این عهد شاعران بزرگی چون ناصر خسرو بلخی، قطران تبریزی، فخرالدین اسعد گرگانی و اسدی طوسی ظهور نمودند.
در سده ششم هجری شاهد پیدایش سرایندگان بزرگی چون عطار نیشابوری، نظامی گنجوی، خاقانی شروانی، جمالالدین عبدالرزاق اصفهانی، انوری ابیوردی، ظهیر فارابی و دهها شاعر بزرگ دیگر هستیم.
سده هفتم هجری اوج چامهٔ فارسی محسوب میشود و در آن دو شاعر بزرگ سعدی شیرازی و مولانا جلالالدین بلخی رومی آسمان شعر فارسی را روشن کردند. پس از این دو بزرگوار، شعر فارسی در سراشیب و فرود افتاد و اگر چه در سده هشتم هجری با ظهور شعرایی چون عبید زاکانی و حافظ شیرازی (که از ستارگان قدر اول شعر به شمار میآیند) اعتلا یافت ولی دیگر کمتر از گویندگان بزرگ نشانی میبینیم.
شعر نو، سبکی از شعر است که ممکن است موزون باشد یا نباشد. و وزن آن عروضی کامل باشد یا ناقص باشد. همچنین میتواند قافیه دار یا بدون قافیه باشد. معمولا شعر نو در فارسی به دو گونه تقسیم میشود: شعر نیمایی و شعر سپید.