1_ در آثار ناتورالیستی فرد یا اجتماع بشری دارای هیچ گونه مزایا و سجایای اخلاقی نیست و اگر هم چنین مزایایی در او دیده شود حاصل اراده خودش نیست بلکه زائیده قوانین علمی و عوامل طبیعی است. از این رو در اجتماع نیز مانند طبیعت به جز تنازع بقا هیچ چیز دیگری وجود ندارد.
2_ در رمان طبیعتگرانه توجه زیادی به بیان امور جزئی مبذول میشود و نویسنده طبیعتگر کوچکترین حرکتها و رفتار قهرمانان خود را از نظر دور نمیدارد و این تشریح و بیان نظیر پژوهش پزشکی و علمی است و نویسنده میخواهد از آن برای نتیجه گیری به نفع کار علمی خود استفاده کند.
3_ وضع جسمانی به عنوان اصل پذیرفته شده است و وضع روحی را باید اثر و سایهای از آن به شمار آورد. یعنی همه احساسها و افکار انسانها نتیجه مستقیم دگرگونیهایی است که در ساختمان جسمی حاصل میشود و وضع جسمی نیز بنا به قوانین verasat، از پدر و مادر به او رسیده است.
4_ در آثار طبیعتگرانه بیشتر مکالمه اشخاص به همان زبان محاوره آورده میشود و میتوان گفت ناتورالیستها نخستین کسانی هستند که آوردن زبان عامیانه را در آثار ادبی رایج کردند.
امیل زولا، gey domoyasan، امانتس از نویسندگان مشهور این مکتب هستند.
آسوموار، بول دوسویف از آثار ارزنده این مکتب است.